چند نازی تو بدین مستی، بس است!
بر سـرِ کـوی، چندان مســت هست
(مثنوی، 1387: 6/631)
گرچه آیاتی را میتوان ارائه کرد که ضمن آن، فریفته نشدن به نعمت دنیا را گوشزد میکند، آنگونه که در این آیات مشاهده میشود: «وَمَا الْحَیَاۀُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (حدید: 20)؛ «لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاۀُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (فاطر: 5)؛ اما بازهم دنیا، قرارگاهی است که برای تمهید نیازمندیهای آخرت تعبیهشده است. اگرچه در قرآن، صراحتاً به نفی و طرد دنیا اشاره نشده است؛ اما همچنان باید به این نکتۀ اساسی نیز توجه داشت که به گزینش و توجه به آن نیز دستور داده نشده است. از همین روی، برخی محققین، آیات مربوط به دنیا را به دودسته تقسیم کردهاند که یکی مقدمۀ دیگری است و در نهایت عدم دلبستگی به دنیا را خواهان است.
بنا به نظر این افراد، آیات قرآنی دربارۀ رابطۀ انسان و دنیا دو دسته است: دستهای زمینه و مقدمهگونهای است برای دستۀ دیگر و در حقیقت دستۀ اول در حکم صغرا و کبرای یک قیاس است و دستۀ دوم در حکم نتیجۀ آن. دستۀ اول آیاتی است که تکیه بر تفسیر و ناپایداری و عدم ثبات این جهان دارد. در اینگونه آیات واقعیت متغیر و ناپایدار مادیات، آنچنانکه هست، ارائه میشود، مثلاً گیاهی را مثل میآورد که از زمین میروید ابتدا سبز و خرم است و بالندگی دارد؛ اما پس از چندی به زردی میگراید و خشک میشود و باد حوادث آن را خرد میکند و میشکند و در فضا پراکنده میسازد و آنگاه میگوید: این است مثل زندگی دنیا ...
دستۀ دوم آیاتی است که صریحاً مشکل ارتباط انسان را روشن میکند. در این آیات است که صریحاً میبینیم آن شکلی که محکومشده است، «تعلق» یعنی «بستگی» و «اسارت» و «رضایت دادن» و «قناعت کردن» به این امور گذرا و ناپایدار است (رک: مطهری، 1352: 77).
جنابِ هجویری (م 469 ق.) در این زمینه مینویسد: «پس فقیر آن بود که هیچچیزش نباشد و اندر هیچچیز خلل نه. به هستی اسباب غنی نگردد و به نیستی آن محتاج سبب نه. وجود و عدم اسباب به نزدیک فقرش یکسان بود و اگر اندر نیستی خرمتر بود نیز روا بود؛ آنچه مشایخ گفتهاند: هر چه درویش دستتنگتر بود، حال بر وی گشادهتر بود؛ ازیرا چه وجود معلوم مر درویش را شوم بود تا حدی که هیچچیز را در بند نکند الا هم بدان مقدار اندر بند شود. پس زندگانی دوستان حق به الطاف خفی و اسرار سهی است با حق نه به آلات دنیای غدّار و سرای فجّار پس متاع منّاع باشد از راه رضا» (1387: 30). از عبارات هجویری چنین برمیآید که او کاری با وجهۀ مالی افراد ندارد و فقر معنوی را مد نظر دارد.
در واقع، نگرش به دنیا در عرفان اسلامی، نگرشی کاملاً مثبت و ستایشآمیز نیست و در نهایت، چنانکه خواهیم دید، نگرشی معتدل است. این اعتدال نسبت به دنیا ناشی از حدیثی است که از پیامبر اسلام بهجای مانده است. در اسرارالتوحید میخوانیم: «و با نصیبترین سلطانی از سلاطین آخرت در عرضه ملک جنت بحکم خبر صاحب شریعت صلواتاللهعلیه که او فرموده است که یک ساعته عدل پادشاه عادل فاضلتر از چندین ساله عبادت عابد متقی و چون مصطفی صلّیالله علیه و صلّم فرموده است که الدنیا مزرعه الاخره و این پادشاه در دنیا جز تخم عدل و انصاف با رعایا و احسان با ضعفا و زیردستان و سخاوت و مروت با اهل دین و خبر نمیکارد، هر آینه فردا ریع این تخم جز چنین ثمره مینتوان بود که فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (ابن منور، 1381: 10).
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات
کتابی که خیلی از خوندنش لذت بردم.
خیلی عالی
خیلی عالی
خیلی عالی