«زخمزار» رمانی از شهره احدیت است. داستان سفری به دل کوهستان. فضای رمان برای خوانندگان رمانهای فارسی تازه است. پیرنگ داستان براساس مقابله انسان با طبیعت شکل گرفته است. تعدادی جوان که با هم دوست هستند در کوهستان و در برف و بوران گرفتار میشوند. مریم، فرناز، امیر، رضا و سارا شخصیتهای رمان هستند. نام این شخصیتها عنوان فصلهای رمان نیز هست که هر کدام از آنها اتفاقات و حوادث رخ داده را شرح میدهند.
این پنج نفر آمادهی صعود هستند اما یکی از آنها از این سفر بازمیماند. او ظاهرا از این گرفتاری و مصیبت نجات پیدا کرده است، اما ماجرا به شکل دیگری رقم میخورد و کسی که به نظر میرسد نجات یافته در طی ماجرای عجیبی در برف گرفتار میشود.
وقتی که در موعد بازگشت خبری از چهار نفری که صعود کردهاند نمیشود، دوستان و آشنایان آنها از جمله آن که از صعود بازمانده، نگران میشوند. بعدتر معلوم میشود آنها واقعا گرفتار شدهاند. عضو بازمانده خود را مدیون این دوستان میداند و باید تصمیم مهمی در زندگی خودش بگیرد. تصمیم او برای نجات دوستانش ماجرای پیچیدهای را شکل میدهد؛ ماجرایی که ریشه در گذشته دارد و روایت تازهای از افراد این گروه است.
شهره احدیت رمانی منسجم نوشته است که آرام آرام خواننده را با شخصیتها آشنا میکند. شخصیتهایی که خوب پرداخت شدهاند به همراه فضاسازی درخشان که برگ برندهی رمان است. فضای برفی و کوهستانی به شکلی باورپذیر در رمان توصیف شده است.
این فضا گاهی حالت نمادین پیدا میکند و در مواردی تبدیل به فضایی وهمناک میشود که آدمها را به درون خودش میکشد. به موازات پیشرفت داستان انگار گذشتهی این آدمها نیز از اعماق زمان بیرون کشیده میشوند و لایهی تازهای به داستان اضافه میشود. نویسنده به خوبی و با تسلط این فضا را میسازد.
به کار گرفتن اصطلاحات رایج در بین کوهنوردان و وسایل آنها و موقعیتهای مکانی به باورپذیری ماجرا کمک میکند. ارتباط شخصیتها و مکان و فضا ساختار رمان را محکم و منسجم کرده است
«زخمزار» رمانی خواندنی با فضایی تازه، ساختاری منسجم و قصهای پرکشش است که میتواند توقع علاقمندان به رمانهای فارسی را برآورده کند.
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات