دیشب خواب دیدم دوباره رفتم مندرلی...
رمان در مونت کارلو آغاز میشود، جایی که قهرمان ما توسط بیوهای باهوش ماکسیم دی وینتر و پیشنهاد ازدواج ناگهانیاش از پا در میآید. او که یتیم است و به عنوان خدمتکار یک خانم کار می کند، به سختی می تواند شانس خود را باور کند. تنها زمانی که آنها به ملک بزرگ روستایی او میرسند، متوجه میشود که همسر مرحومش چقدر سایه بزرگی بر زندگی آنها خواهد افکند - و او را با شری طولانی مواجه میکند که تهدید میکند ازدواج آنها را از آن سوی قبر نابود میکند.
این رمان کلاسیک گوتیک برای اولین بار در سال 1938 منتشر شد و چنان جذاب است که برنده جایزه آنتونی برای بهترین رمان قرن شد.
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات