قبلاً بلی روزها را تا تابستان می شمرد تا اینکه با کنراد و جرمیا به ساحل کازینز برگشت. اما امسال نه. نه بعد از اینکه سوزانا دوباره بیمار شد و کنراد دیگر از او مراقبت نکرد. هر چیزی که درست و خوب بود از بین رفت و شکم را رها کرد که آرزو کند تابستان هرگز نیاید. اما وقتی ارمیا تماس می گیرد و می گوید کنراد ناپدید شده است، بلی می داند که باید چه کاری انجام دهد تا اوضاع دوباره درست شود. و این فقط می تواند در خانه ساحلی اتفاق بیفتد، آنها سه نفر با هم، به همان شکلی که قبلا بود. اگر این تابستان واقعاً و واقعاً آخرین تابستان است، باید همان طور که شروع شده به پایان برسد - در ساحل کازینز.
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات