در تمام طول زندگی کت، فقط او و مادرش، جیمی بودند - به جز چهل و هشت ساعتی که جیمی ازدواج کرد و کت یک برادر ناتنی به نام لیام داشت. همه اینها به یک طلاق حماسی ختم شد و کت و لیام از آن زمان با هم صحبت نکردند.
حالا جیمی یک دزد جواهرات است که میخواهد مستقیماً کار کند، اما آخرین کارش را دارد - در جشن تولد میلیاردر راس ساترلند. و کت راهی برای تگ کردن پیدا کرده است. با این حال، چیزی که کت نمیداند، این است که دو مهمان غافلگیرکننده در محوطه خیرهکننده ساترلند در آن آخر هفته حضور دارند. دو نفر آخری که او می خواهد با آنها برخورد کند. لیام و پدرش - یک کلاهبردار سریالی که به کوچکترین دختر راس ساترلند توجه دارد.
کت و لیام در مسیر برخورد با فاجعه هستند و وقتی ساترلند می میرد، متوجه می شوند که ممکن است خودشان در تیررس قاتل باشند. به نوعی کت و لیام اهداف جدید هستند و نمی توانند به هیچ کس اعتماد کنند - به جز یکدیگر.
یا می توانند؟ زیرا اگر کت و لیام یک چیز را بدانند، این است که چگونه دروغ بگویند. آنها از بهترین ها درس گرفتند.
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات