زندگی دکتر برایانا اورتیز به شدت رو به افول است. طلاق او تقریباً نهایی شده است، وقت برادرش برای یافتن یک اهداکننده کلیه تمام شده است، و آن ارتقایی که او می خواهد؟ اوه، این احتمالاً به مرد-پزشک جدیدی می رسد که در حال حاضر هشتاد و هفتم را در مقیاس «درد در الاغ» برایانا ثبت کرده است. اما درست زمانی که همه سیستمها تنفر دارند، دکتر جیکوب مدوکس بازی را کاملاً تغییر میدهد. . . با ارسال نامه ای برای برایانا
و واقعا نامه خوبی است. مانند چیزی که ثابت می کند یعقوب در واقع شیطان نیست. بدتر از آن، او ممکن است این مرد فوق العاده خنده دار و دوست داشتنی باشد که در برداشت اول وحشتناک است. زیرا ناگهان او و بری در حال تبادل نامه هستند، قرارهای ناهار را در "کمد هق هق" او به اشتراک می گذارند، و در مورد شایستگی اسب های بسیار کوچک صحبت می کنند. اما وقتی جیکوب تصمیم میگیرد بهترین هدیهای را که میتوان تصور کرد، یعنی یک کلیه برای برادرش، به برایانا بدهد، از خود میپرسد که چگونه میتواند در برابر این دکتر جدید جذاب مقاومت کند. . . به خصوص زمانی که او به نفع او تماس می گیرد که او نمی تواند رد کند.
برای استفاده از مطالب فروشگاه، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وبسايت نیز برای شرکت شناسنامه است.
نظرات